امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ترتیب دادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
arrange, ate, contrive, manage, organize, settle, square

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ترتیب دادن

  1. مترادف:
    سامان‌بخشیدن سامان دادن منظم کردن نظم دادن
  1. مترادف:
    برپا کردن درست کردن سازمان دادن
  1. مترادف:
    آراستن

ارجاع به لغت ترتیب دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترتیب دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ترتیب دادن

لغات نزدیک ترتیب دادن

پیشنهاد بهبود معانی